آوردهاند که در ناحیتِ کشمیر، متصیدی خوش و مرغزاری نَزِه بود که از عکسِ ریاحینِ او، پَرِ زاغ چون دُم طاوُوس نمودی و در پيش جمال او دمِ طاوُوس به پر زاغ مانستی.
دِرَفشان لاله در وی، چون چراغی / ولیک از دُودِ او بر جانش داغی
شقایق بر یکی پای ایستاده / چو بر شاخ زمرد جام باده