هنوز هیچ مطلبی وارد نشده!
هیچ نتیجهای برای جستجوی شما یافت نشد.
آخرین عناوین
الهی ز عصیان مرا پاک کن / در اعمال شایسته چالاک کن /
به عصیان سراپای آلودهام / سراپا ز آلودگی پاک کن /
دلم را بده عزم بر بندگی / نه چون بیغمانم هوسناک کن /
به خاک درت گر نیارم سجود / مکافات آن بر سرم خاک کن /
دانشآموزان گرامی از شما دعوت می کنیم شنونده فایل صوتی ستایش کتاب فارسی پایه یازدهم باشید
شعر در معنای عام و کلی آن، بیان احساس و عاطفه و تأثر شاعر است از همه آنچه در او احساس و عاطفهای برمیانگیزد، یا تأثری به وجود میآورد. بنابراین شعر میتواند منثور باشد یا منظوم، زیرا آنچه که شعر را از غیر شعر جدا میکند، مفهوم شعری است نه وزن و قافیه
داستان متولد شدن زال و رستم و پرورش یافتن او به دست سیمرغ در شاهنامه چنین آمده: از سام نریمان فرزندی آمد سپید موی / به چهره نکو بود بر سان شید / ولکن همه موی بودش سپید
همان دیروز، وقتی از قربانگاه برگشتیم، کلهها را سپردیم دست تیغ، سرم را کامله مردی زد و من هم رفتم سر یک از بچهها را بزنم، زدم توی سرش و چند جای سرش را زخم و زار کردم و صدایش را هم در نیاوردم و طرف از بس پوست کلفت بود اگر پوست سرش را هم میکندم، باز
داستان پسری که مادرش در کارخانه مهماتسازی کار میکند و پدرش مشغول جنگيدن با دشمن است. همه و همه از لزوم جنگيدن و تلاش برای آن حرف میزنند اما پسرک فقط و فقط به دنبال جواب اين پرسش است که جنگ کی تمام میشود
الهی ز عصیان مرا پاک کن / در اعمال شایسته چالاک کن /
به عصیان سراپای آلودهام / سراپا ز آلودگی پاک کن /
دلم را بده عزم بر بندگی / نه چون بیغمانم هوسناک کن /
به خاک درت گر نیارم سجود / مکافات آن بر سرم خاک کن /
دانشآموزان گرامی از شما دعوت می کنیم شنونده فایل صوتی ستایش کتاب فارسی پایه یازدهم باشید
شعر در معنای عام و کلی آن، بیان احساس و عاطفه و تأثر شاعر است از همه آنچه در او احساس و عاطفهای برمیانگیزد، یا تأثری به وجود میآورد. بنابراین شعر میتواند منثور باشد یا منظوم، زیرا آنچه که شعر را از غیر شعر جدا میکند، مفهوم شعری است نه وزن و قافیه
داستان متولد شدن زال و رستم و پرورش یافتن او به دست سیمرغ در شاهنامه چنین آمده: از سام نریمان فرزندی آمد سپید موی / به چهره نکو بود بر سان شید / ولکن همه موی بودش سپید
همان دیروز، وقتی از قربانگاه برگشتیم، کلهها را سپردیم دست تیغ، سرم را کامله مردی زد و من هم رفتم سر یک از بچهها را بزنم، زدم توی سرش و چند جای سرش را زخم و زار کردم و صدایش را هم در نیاوردم و طرف از بس پوست کلفت بود اگر پوست سرش را هم میکندم، باز
داستان پسری که مادرش در کارخانه مهماتسازی کار میکند و پدرش مشغول جنگيدن با دشمن است. همه و همه از لزوم جنگيدن و تلاش برای آن حرف میزنند اما پسرک فقط و فقط به دنبال جواب اين پرسش است که جنگ کی تمام میشود