مش رجب که خواروبار فروش محله و دوست صمیمی پدرم است مرا دوست دارد. گاهی که به مغازهاش میروم، میگوید اگر وقت داری، پیش من بمان و کمکم کن. او پدر شهید است و مردم خیلی قبولش دارند. عکس پسرش را به دیوار مغازهاش نصب کرده و زیرش نوشته «شادی روح شهیدان صلوات». روی یک کاغذ دیگر هم نوشته «به اندازۀ توانمان نسیه میدهیم» و آن را به دیوار چسبانده است.