خوب چه کار کنم تشنهام بود. اگر هوای خرداد ماه سوسنگرد به تنت خورده باشد میفهمی که گرما و تشنگی چه بلایی سر گنجشک کوچکی مثل من میآورد. هرچه گشتم آب پیدا نکردم. تشنگی امانم را بریده بود که نگاهم خورد به یک ماشین درب و داغان. ارتفاع پروازم را کم کردم و نشستم کنار رادیات ماشین. به امید آب سرم را پایین آوردم. اما...